گفت بانوی کربلا : وَ سَیَعلَمُ الَّذینَـ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلِبٍـ یَنقَلِبونَـ !
...
حال اوست و لشگری از دخت و همسران شهدای دشت نینوا !
مگر نمی دانی که آن که بر حق است همیشه باید پیروز شود ؟
مسافران ملکوت یک به یک به میدان شتافتند و به بهشت خدا واصل شدند ، اکنون که پیروزی میسر نشده است ، چه رخ خواهد داد ؟!...
کدامین مبارز است که باید باقی لشگریان چند هزار نفره را به خاک و خون بکشد ؟
کدامین مبارز است که باید صدای خفته ی حق را چنان فریاد کند که تا ابد از یاد نرود ؟
کدامین عمود استوار است که سقف سوار بر آن پس از صد ها سال فرو نریخته ؟
این کدامین رنگ است که هر چه کهنه تر می شود ، پر رنگ و جلاتر می گردد ؟
او زینت علی است ، او محبوب علی است !
او جگرگوشه ی زهراست ، او دست پرورده ی زهراست !
او سبطة النبی (ص) است ، او پاره ی تن محمد (ص) است !
او همدم تنهایی امیر المومنین است ، او هم راز مجتبی است ، او یار و دلدار حسین است ...
او زینب است !!!
گفتا آن بانوی بزرگ : به زودی خواهند دانست آنانی که ظلم نمودند که چگونه زیر و زبر خواهند شد !
سلام و درود خداوند بر دخت زهرا که حقّا دخت زهراست !
بانویی که اگر نبود امروز ما هیچ نمی دانستیم آن روز ها چه شد ؟
بانویی که اگر نبود حسین در پس آن واقعه ی بزرگ ، آن حسینی که بود نمی ماند !
بانویی که رشادت و صبوری را از مادر و شجاعت و دلاوری را از پدر به ارث برده است .
بانویی که جهان اسلام ، تا دنیا ، دنیا باشد او را فخر خود می داند !
اگر هیچ کس حقیقت را بر سر باطل نمی کوفت ، فرجام ما ...
اگر هرگز نمی دانستیم که در کربلا چه شد ، که چه کردند و چه گفتند و چه می خواستند ، که حق کدام سو و باطل کدام سو ایستاده بود ، چه کسی امروز فریاد می کرد : یا حسین ؟!
زینب آن شیر زنی است که به سان زهرا مصیبت کشیده است و این قول خدای تعالی است که هیچ کس در این دنیا به اندازه ی زهرا رنج نخواهد کشید !
زینب از سال های کودکی طعم ظلم را چشیده ! از همان روز که جدش ، رسول الله ، را از دست داد ، مصائبش آغاز شد .
زینب آن شیر ژیانیست که از داغ عزیزانش چنگ به گیسو نمی اندازد و خاک بر سر نمی پاشد و گریبان چاک نمی دهد و نالان بر زمین نمی افتد !
وی چون نخلی برومند سر فراز می کند و با تمام غم و غصه ای که در دل دارد ، راه مادر را می رود و با گام هایی پر صلابت به میان جمع می رود و با صدایی رسا فریاد می زند آن چه را که نمی خواهند حتی زمزمه شود ، افشا می کند حقی را که از آن هراسانند و از خون شهدای کربلا سلیحی می سازد که نتوان غلبه کردن بر آن .
این خون ها گبر ها را در خود غرق می کند !!!
زینب کاری می کند که تا سال های سال حتی اهل سنت ( که به امامت امام حسین باور ندارند ) هم از آن خون خوار ها بیزاری می جویند !
و اگر زینب آن طور فریاد نمی کرد مختار ها و ابراهیم ها ( مختار بن ابوعبید ثقفی و ابراهیم بن مالک اشتر نخعی ) سر بر نمی آوردند .
و ذات فرزندان نحس زبیر و آل عباس و آل صفویه و ... که سال ها جهان اسلام را زیر سلطه ی خود گرفته بودند تا به امروز نمی شناختیم .
و امروز اسلام هیچ جز یک گمراهی آشکار نبود !
پس زینب چون مادرش نه به رسمیت اما امام ماست ! او قیم دین مسلمانان از نخستین قرن تا پایان دنیا شد !
زینب باران شد و بر کویر ایمان مسلمان ها بارید و از کویر دل ها درخت و گیاه بر آمد !
اگر دکتر شریعتی می گوید که فاطمه ، فاطمه است ( که حقا راست می گوید ) من نیز خواهم گفت : زینب ، زینب است !
نظرات شما عزیزان:
|